رویای خسته
مشکلاتت رو با مداد بنويس ، پاک کن رو در اختيار خدا بگذار
ما را همه ره ز کوی بد نامی باد .................وز سوختگان بهره ی ما خامی باد نا کامی ما چو هست کام دل دوست......................... کام دل ما همیشه ناکامی باد یک لحظه اگر حال خوشی می بخشی............... یک عمر برای دل عذابی ای عشق از کودکی ام هر آنزمان خواستمت ...................گفتند دگر گریه نکن مرد شدی می خواست که عشق را نمایان نکند................... اشک آمد و باز آبرویش را برد درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز.................... از حس پریدن پرم و بال ندارم پیدایش زندگی ما از آغاز.................................... بر پایه ی رنج بردن و تکرار است ای عشق چرا مثل دلم زرد شدی؟...................... من صبر نکردم که دچارم بشوی جایی که همه فکر سواری هستند .............................دنبال دلم پیاده رفتن خوب است عمریست غم و درد نشانم داده .........................در آتش سینه اش امانم داده رنجور ترین درخت باغش هستم........................... هر بار مرا دیده تکانم داده وقتی همه در سینه کبوتر داریم .................درب قفس گرگ چرا باز شود وقتی که به چشم های من زل زده بود............ دل فکر بدی کرد و خدا سنگم کرد
نظرات شما عزیزان:
امروز برای من شرابی ای عشق ................هرچند که از پایه خرابی ای عشق
ای اشک دوباره در دلم درد شدی .................تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد................... بغضی نفس و گلوی او را آزرد
حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم.......................بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
هر سو که نگاه میکنی دیوار است ....................مزد همه در آخر خط آوار است
پاییز شدم تا تو بهارم بشوی ....................پرونده ی سبز روزگارم بشوی
در راه تو بی اراده رفتن خوب است ....................در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
کاری نکنی که جنگ آغاز شود .....................حال من و تو دوباره ناساز شود
با چشم سیاه آمد و رنگم کرد .......................با رنگ نگاه خود هماهنگم کرد
Power By:
LoxBlog.Com |